کاربر عزیز به عشق فان خوش اومدی
مطالب عاشقی و طنز
نظر یادت نره
تاسیس:18/12/1394
کاربر عزیز به عشق فان خوش اومدی
مطالب عاشقی و طنز
نظر یادت نره
تاسیس:18/12/1394
لبخندت را چند می فروشیـــ ؟
تمام دارایی ام را می دهمـــ …
تا برای لحظه ایــــ …
به رویم لبخند بزنیــــ …
چه بد دردیستـــ …
آنکه می خواهی اشـــ …
در کنارت باشد …
اما تو نتوانیـــ …
او را داشته باشیـــ …
كتاب عشق است.ساده ترین درس زندگی آن است : هرگز كسی را میازار . محبت خرجی ندارد ، در حالی كه همه چیز را خریداری میكند . خوشبخت كسی است كه خدا دلی پر عشق به او ارزانی كرده است وقتی قدرت عشق غلبه كند بر عشق به قدرت ، اون وقته كه دنیا طعم صلح رو میچشه ، بهتر اینه كه غرورت رو به خاطر عشقت فراموش كنی تا عشقت رو به خاطر غرورت.
نه با دکمه های سرد کیبورد
<p style="\"text-align:" center;\"=""> دلتنگی را با اشک می نویسند
گفتی دوستت دارم ،قلبم تندتر از همیشه تپید
لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند .
با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود
در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم
بودنت را دوست دارم وقتی پنجه در کمرم حلقه مے کنی
و به آغوشت سفت مرا مے فشارے و وادارم مے کنے
که به هیچ کس فکر نکنم جـــــــز تــــــو
تقصیر از من است
آن زمان که گفتی
قول بده همیشه کنارم بمانی
یادم رفت بپرسم
کنار خودت یا خاطره هایت؟
اگه می خواین در بخش نظرات اسم خودتون رو بذارین
وقتی از همه دلگیری
در ظلمت شب
در اوج ترس و غم
باید کسی باشد تا در آغوشش تمام دلتنگیهایت را بباری
و آرام شوی
آرامِ آرام
کسی از جنس عشق
از جنس باران
از جنس بی ریایی
کسی از جنس خدا...
گاهی کسی قلبت را میدَرَد
که لحظه ای را بی او تاب نمی آوردی
نبودش مرگ لبخند بود بر لبانت
گاهی کسی قلبت را میدَرَد که...
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن ؛
به رفتن که فکر می کنی
اتفاقی می افتد که منصرف می شوی،
می خواهی بمانی
رفتاری می بینی که انگار باید بروی..!
و این بلاتکلیفی
خودش کلــــــی جـــــــهنم است ...
فریاد زدم
گریستم
از عمق جان از فرط خستگی و درد
اما
رفتنم آرزوی دیرینه اش بود
گاه باید رفت
تنها
باید مُرد
آری تنها مرگ، پایان خوش رنج است
و من به این پایان نزدیکم...
من از هرچی که ترسیدم سرم اومد
تو دنیایی که میساختیم ُ حاشا کن
تو مرز ِ مرگ و نابــودی گــرفتارم
فقط ســردرگمی هام ُ تماشــا کن ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻣﻨﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮑﻦ ..
ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﯿﺎﺑﯽ ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ
ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﻧﮑﻦ ...
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ، ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﺧﯿﺎﻻﺗﯽ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ..
ﻫﻮﺍ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﯽ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻒ ﺧﻮﺩﺕ
ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼ ..
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﻠﻘﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮﺕ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ . ﺁن ﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻭﮔﺎنگی ﺷﺨﺼﯿﺖ.
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻬﺘﺮین ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩش ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺎﺯﯼ ﺁﻟﺖ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﻮﯼ
ﻣﮕﺬﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺗﺄﯾﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍن ﺑﺎﺷﺪ ..
ﺑﺎ ﺩﻫﻦ ﮐﺠﯽ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺕ،،ﺣﻔﻆ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻦ ..
ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﭘﻨﺎﻩ ﻧﺒﺮ ،
ﻫﺮ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ ، ﺭﻧﺠﯽ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ .
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ...
ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ ،
ﺗﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺍﺕ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﺎﺩﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ ...!
سیمین بهبهانی
تعداد صفحات : 4